مقاله‌ها و نوشته‌ها؛ یاداشت مقالات سبک زندگی و خانواده

آیا بهترین راه حل برای فرار از مشکلات خودکشی است؟

خودکشی در هر قشری عمل زشت و ناپسندی است، اما شاید در ذهن‌تان بتوانید برای خودکشی افرادی که در طبقات پایین‌تر جامعه هستند، دلیلی بیاورید و خودتان را مجاب کنید، اما برای خودکشی انسان‌های به ظاهر خوشبخت و خوشحالی که شاید حتی در دل به خوشبختی‌شان حسادت هم کرده‌اید، چطور؟! روانشناسان می‌گویند آن‌ها گمشده‌ای دارند که تا وقتی که پیدایش نکنند، به سمت پوچی گرایی می‌روند و در نهایت دست به قتل نفس می‌زنند.

اشتراک‌گذاری مطلب:

خودکشی برای رهایی از مشکلات

خودکشی برای رهایی از مشکلات؛ انسان در طول عمر خود بالا و پایین‌های زیادی را تجربه می‌کند و غم و شادی مهمان‌های همیشگی او تا آخر زندگی اش هستند.

نمی‌توانید فردی را بیابید که ادعا کند هیچ‌ وقت با مشکلی مواجه نشده است. اما گرچه سختی‌ها و مشقات زندگی حس ناخوشایندی را برایمان به ارمغان می‌آورند، اما همین بالا و پایین‌هاست که مس وجودمان را طلا می‌کند!

در مقابل مشکل ها و امتحان های زندگی تنها نسخه ای که می‌توان پیچید، صبوری کردن است، اما ظرفیت انسان ها در برابر ناخوشی ها متفاوت است و گاهی انسان با موانعی مواجه می‌شود که تاب و تحملش را از دست می‌دهد و تنها فکری که به ذهنش خطور می‌کند،  به قول خودش راحت شدن از این زندگی و «خودکشی» است.

اما فارغ از خودکشی‌ها در اثر کمبودهای مادی و دنیوی برخی ها در اوج رفاه و درحالی که در میان انبوهی از ثروت غوطه ور هستند و بهترین زندگی و آرامش را دارند؛ خودکشی می‌کنند! در مورد علت خودکشی افرادی که ظاهرا کمبودی ندارند با «علیرضا شریفی یزدی» روانشناس اجتماعی و جامعه شناس به گفت‌وگو نشستیم.

 

خودکشی برای رهایی از مشکلات
«علیرضاشریفی یزدی»روانشناس اجتماعی و جامعه شناس

 

 چه کسانی به خودکشی پناه می‌برند؟

شریفی یزدی درباره خودکشی می‌گوید: «روانشناسان خودکشی را یک پدیده فردی می‌دانند، در حالی که از نظر جامعه‌شناسان خودکشی یک پدیده اجتماعی است. همانطور که «دیوید امیل دورکیم» به عنوان بزرگ‌ترین نظریه پرداز اجتماعی در زمینه خودکشی معتقد است که خودکشی یک پدیده اجتماعی است.

و عمدتا انسان‌هایی دچار «نیهیلیسم» یا «پوچ گرایی» و «یاس فلسفی» می‌شوند که بر اساس تفکر و نگرش ،  جایگاهی برای «شعور کل» در عالم هستی قائل نیستند، این افراد خیلی سریع به دامن پوچ گرایی و نیهیلیسم سُر می‌خورند.

طبیعتا این افراد، از اولین پرسش هایی که بعد از  دچار شدن به پوچ گرایی از خودشان می‌پرسند، این است که « من چرا باید زنده باشم؟ یا فلسفه وجودی من چیست؟ یا چرا عالم هستی مرا به وجود آورده است؟ یا چرا من باید این همه سختی را تحمل کنم؟»

به همین خاطر برخی از این افراد دچار افسردگی می‌شوند که این افسردگی امکان گرایش اقدام خودکشی را در این افراد به شدت بالا می‌برد.

در حقیقت در افرادی که در زندگی یک انگیزه مشخص و روشنی را  ندارند یا یک هدف اصلی ندارند یا کل عالم هستی را بی‌هدف می‌پندارند یا معتقدند که ماحصل مجموعه‌ای از تصادفات طبیعی هستیم که به وجود آمدیم، امکان نیهیلیسم و افسردگی به شدت بالاست؛  این دو مقوله وقتی در هم تنیده می‌شود شانس و امکان خودکشی در آن‌ها را افزایش  می‌دهد.»

 

خودکشی برای رهایی از مشکلات

 

خوشبختی با پول خریدنی نیست!

خودکشی در هر قشری عمل زشت و ناپسندی است، اما شاید در ذهن تان بتوانید برای خودکشی افرادی که در طبقات پایین تر جامعه هستند، دلیلی بیاورید و خودتان را مجاب کنید.

اما برای خودکشی انسان های به ظاهر خوشبخت و خوشحالی است که شاید یکبار هم که شده در دل  به خوشبختی شان حسادت هم کرده باشید چطور می توانیدخودتان را مجاب می‌کنید که این آدم ها هم خودکشی می‌کنند؟!

 شاید بگویید خوشی می‌زند زیر دلشان! اما نه ! روانشناسان می‌گویند آنها گمشده ای دارند که تا وقتی که پیدایش نکنند، دست به قتل نفس می‌زنند.

روانشناس اجتماعی می‌گوید: «ساختار مغز بشر برای چالش ها چیده شده است. مطالعات روانشناسی اجتماعی به ما می‌گوید اگر افرادی را به صورت فرضی داشته باشیم که این هیچ مشکلی در زندگی‌شان نباشد و دغدغه اقتصادی، بیماری و غم نداشته باشند و هرچیزی که می‌خواهند برایشان فراهم باشد، این‌ها بعد از چند ماه یا دیوانه می‌شوند یا خودکشی می‌کنند. چراکه مغز ما برای دست و پنجه نرم کردن با چالش ها برنامه ریزی شده است.

کار اصلی انسان این است که دشواری‌هایی که بر سر راهش قرار می‌گیرد را با فکر، اندیشه، دانش، علم و تجربه از سر راه بردارد، بنابراین این تفکر غلط است که اگر همه مشکلات یک انسان حل شد، او یک زندگی آرام و خوب خواهد داشت. چراکه در طول تاریخ هرگز این گونه نبود و مطالعات روانشناسی و علمی هم آن را غلط می‌داند.

همچنین این تفکر که اگر انسان‌ها پول بیشتری داشته باشند، الزاما خوشبخت ترند؛ غلط است. در اینکه بی‌پولی بدبختی می‌آورد شکی نیست، اما پولداری الزاما به معنای خوشبختی نیست. در حقیقت یک انسان پولدار برنده و قوی است و می‌تواند خیلی کار‌ها بکند، اما متاسفانه مقوله خوشبختی با پول خریدنی نیست. پول و ثروت می‌تواند به خوشبختی کمک کند، اما نمی‌تواند خوشبختی بسازد.

خوشبختی یک پدیده‌ای است که در دل خود آرامش می‌آورد. اما پول الزاما آرامش نمی‌آورد. با پول می‌توان اتاق خواب ساخت، اما نمی‌توان خواب ساخت! با پول می‌شود آسایش خرید، اما آرامش نمی‌توان خرید!

بنابراین کسی که خودکشی می‌کند همه امکانات را برای خود تهیه کرده است، مثلا از فلان ماشین چندتا برای خودش خریده است تا احساس خوشبختی کند. اما وقتی که با خودش تنها می‌شود، احساس پوچی می‌کند. در این پوچی گرایی ثروت به کار نمی‌آید، بلکه وجود یک قدرت لایزال که به ما امید، محبت و پشتوانه می‌دهد به کمک مان می‌آید.»

 

خودکشی برای رهایی از مشکلات

 

احساس تنهایی نکنید،

در سوره حجر آمده است: «پروردگارت به فرشتگان فرمود: من بشری را از گِل خشکیده‌ای که از گِل بدبویی گرفته شده، می‌آفرینم.  پس هنگامی که کار آن را به پایان رساندم و در او از روح خود (یک روح شایسته و بزرگ) دمیدم، همگی بر او سجده کنید.

تأکید و صراحت قرآن کریم مقوله دو بُعدی بودن وجود انسان را مشخص می‌سازد. یک بُعد انسان خاکی است که با نیازهای مادی و خاکی به ظاهر تأمین  می‌شود، اما یک بُعد دیگر انسان الهی و معنوی است که اگر تأمین نشود، انسان اغنا نمی‌شود. به حدی که  اگر همه نیازهای مادی‌ انسان هم تأمین شود، ولی بُعد معنوی اش تأمین نشود، هرچقدر هم ثروت مادی داشته باشد احساس فقر شدید می‌کند.

این جامعه شناس می‌گوید: «در گام اول افرادی که احساس خلاء می‌کنند باید تحت درمان قرار بگیرند که انگیزه‌های کوتاهی به آنها داده شود.

در گام دوم  هم باید تفکر، ایدئولوژی، نگاه و نوع نگرش آن‌ها به عالم هستی تغییر پیدا کند. نگاهی که در آن هدف، آینده، امید و حساب و کتاب باشد و نگاهی که به او بفهماند در این عالم هستی تنها نیست، بلکه قدرتی لایتناهی، لایزال، بزرگ‌تر، رحیم،کریم، به شدت عالم ودانا در عالم هستی مناسبات دنیا را چیده است و او هم یک ذره‌ای در این اقیانوس بی‌کران هست.

هنگامی که انسان این گونه به دنیا نگاه می‌کند، احساس تنهایی نمی‌کند.

یکی از دلایل اصلی این افراد برای خودکشی احساس تنهایی است. وقتی انسان احساس تنهایی نداشت، طبیعتا خودکشی نخواهد کرد. چطور احساس تنهایی نمی‌کنیم؟ هنگامی که بتوانیم خودمان را به یک قدرت بزرگ‌تر مانند خالق زمین و آسمان و خداوند بخشنده و مهربان وصل کنیم و به گمشده مان نزدیک و نزدک تر شویم. »

 «خدا» همان تکیه گاه و امیدی است که در کوره‌ راه‌های سخت زندگی چراغی می‌شود و هدایت مان می‌کند و گره‌های زندگی را برای افرادی که صبوری می‌کنند، باز خواهد کرد.

 

برای عضویت در کانال آپارات مقاله ها کلیک کنید.

انتهای پیام//

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *